Adore you<3(Part²⁰)
پارت 20
بعد از چند دقیقه که ارامش همه جا رو فرا گرفته بود کوک سکوت رو شکست
کوک: ا. ت
ا. ت: بله؟
کوک : ا. ت اهنگ قطع شده با چی میرقصی؟
ا. ت: اهمممم ... میدونم
کوک : ا. ت باید بشینیم
ا. ت: کوکی خواهش میکنم یکم دیگه خیلی خوبی
کوک:( متعجب) ا. ت باید بشینیم عزیزم( کمی بلند)
ا. ت که تازه به خودش اومده بود
ا. ت: ببخشید داشت خوابم میبرد عذر میخوام رییس ... خب بریم بشینیم؟
کوک : بله( و یک بوسه کوتاه روی پیشونیه ا. ت میکاره)
ا. ت هم دست کوک رو توی دستای ظریفش قفل میکنه و برمیگردن و دوباره برمیگردن روی صندلی های طلایی رنگ
نامجون: خب بفرمایید پذیرایی شید زوج خوشبخت
کوک: (خنده خرگوشی) الان میایم هیونگ
ا. ت : اقای جئون کجا باید بریم؟
کوک: یک حالت کلوپ ماننده ولی رسمی تر
ا. ت: اوهوم
کوک و ا. ت میرن و ا. ت دونه دونه پیک ها رو بالا میبره و سر میکشه
اما کوک برای حفظ ابروش فقط نگاهش میکنه با چشمای خمار
ا . ت که دیگه نمیتونست از این بیشتر مست کنه گفت : اووووو ... کوکی جون
خیلی خوشتیپ شدی هااا( با انگشت اشاره)
میترسم بدزدند بهتره بریم خونه
کوک : بریم پاشو( خنده)
کوک ویو
ا. ت رو بلند کردم و کتش رو تنش کردم و کیفش رو دستم گرفتم
نامجون : عع بچه ها کجا میرین تازه شروع شده جشنمون( نامجون مست نیست)
کوک: ( میره سمت گوش نامجون) همون کاری که باید بکنم رو باید انجام بدم و عجله دارم. ( چشمک)
نامجون: اووووو... اوکی پس من مزاحمت نباشم( چشمک) راستی... به خانوادش زنگ میزنم و اجازه میگیرم که امشب خونت بمونه نگران نباش
کوک: دمت گرم هیونگ شب بخیر
نامجون : شب خوبی رو برات ارزو دارم( خنده و چشمک )
کوک : لو نده دیگ( خنده)
کوک و ا. ت به سمت ماشین رفتن و ا. ت کنار کوک نشست و شیشه رو کشید پایین
کوک راه افتاد و هی به ا. ت نگاه میکرد لبخندش پررنگ تر میشد.
ا. ت سرش رو از پنجره بیرون برد و داد زد
ا. ت : اهااااااای ... ببینین من سوار ماشین کی ام؟ جئون جونگ کوک ... عشق اول و اخر تو این دنیا اگه نمیدونستین بدونین من عاشقشششششششششششششم( خنده و داد)
کوک : ا. ت بیا داخل هوا سرده سرما میخوری( خنده خرگوشی )
ا. ت: چشم
کوک : افرین گود گرل
ا. ت: نه نه نه رییس من بیبی گرلم تکرار کن
کوک :( خنده بلند و خیلی خوشحال)
کوک: اوکی بیبی گرلم
ا. ت : اهم افرین گود بوی
کوک : نه نه نه من ددیم ا. ت تکرار کن
ا. ت : یاااا داری حرفای خودمو به خودم پس میدی؟ ( خنده و چشمای خمار)
کوک : صبر کن برسیم خونه( تو ذهنش)
ا. ت داشت با خودش حرف میزد که دستی داغ و هات اومد روی ران پاهاش صاحب دست تتو های یک پارچه داشت.
کوک: هنوز هم یخی
ا. ت : اگه میتونی داغم کن
کوک: اععع؟ که اینطور
کوک سرعت رو افزایش داد و سریع تر رسیدن به خونه
#jung_kook_we_love_you
بعد از چند دقیقه که ارامش همه جا رو فرا گرفته بود کوک سکوت رو شکست
کوک: ا. ت
ا. ت: بله؟
کوک : ا. ت اهنگ قطع شده با چی میرقصی؟
ا. ت: اهمممم ... میدونم
کوک : ا. ت باید بشینیم
ا. ت: کوکی خواهش میکنم یکم دیگه خیلی خوبی
کوک:( متعجب) ا. ت باید بشینیم عزیزم( کمی بلند)
ا. ت که تازه به خودش اومده بود
ا. ت: ببخشید داشت خوابم میبرد عذر میخوام رییس ... خب بریم بشینیم؟
کوک : بله( و یک بوسه کوتاه روی پیشونیه ا. ت میکاره)
ا. ت هم دست کوک رو توی دستای ظریفش قفل میکنه و برمیگردن و دوباره برمیگردن روی صندلی های طلایی رنگ
نامجون: خب بفرمایید پذیرایی شید زوج خوشبخت
کوک: (خنده خرگوشی) الان میایم هیونگ
ا. ت : اقای جئون کجا باید بریم؟
کوک: یک حالت کلوپ ماننده ولی رسمی تر
ا. ت: اوهوم
کوک و ا. ت میرن و ا. ت دونه دونه پیک ها رو بالا میبره و سر میکشه
اما کوک برای حفظ ابروش فقط نگاهش میکنه با چشمای خمار
ا . ت که دیگه نمیتونست از این بیشتر مست کنه گفت : اووووو ... کوکی جون
خیلی خوشتیپ شدی هااا( با انگشت اشاره)
میترسم بدزدند بهتره بریم خونه
کوک : بریم پاشو( خنده)
کوک ویو
ا. ت رو بلند کردم و کتش رو تنش کردم و کیفش رو دستم گرفتم
نامجون : عع بچه ها کجا میرین تازه شروع شده جشنمون( نامجون مست نیست)
کوک: ( میره سمت گوش نامجون) همون کاری که باید بکنم رو باید انجام بدم و عجله دارم. ( چشمک)
نامجون: اووووو... اوکی پس من مزاحمت نباشم( چشمک) راستی... به خانوادش زنگ میزنم و اجازه میگیرم که امشب خونت بمونه نگران نباش
کوک: دمت گرم هیونگ شب بخیر
نامجون : شب خوبی رو برات ارزو دارم( خنده و چشمک )
کوک : لو نده دیگ( خنده)
کوک و ا. ت به سمت ماشین رفتن و ا. ت کنار کوک نشست و شیشه رو کشید پایین
کوک راه افتاد و هی به ا. ت نگاه میکرد لبخندش پررنگ تر میشد.
ا. ت سرش رو از پنجره بیرون برد و داد زد
ا. ت : اهااااااای ... ببینین من سوار ماشین کی ام؟ جئون جونگ کوک ... عشق اول و اخر تو این دنیا اگه نمیدونستین بدونین من عاشقشششششششششششششم( خنده و داد)
کوک : ا. ت بیا داخل هوا سرده سرما میخوری( خنده خرگوشی )
ا. ت: چشم
کوک : افرین گود گرل
ا. ت: نه نه نه رییس من بیبی گرلم تکرار کن
کوک :( خنده بلند و خیلی خوشحال)
کوک: اوکی بیبی گرلم
ا. ت : اهم افرین گود بوی
کوک : نه نه نه من ددیم ا. ت تکرار کن
ا. ت : یاااا داری حرفای خودمو به خودم پس میدی؟ ( خنده و چشمای خمار)
کوک : صبر کن برسیم خونه( تو ذهنش)
ا. ت داشت با خودش حرف میزد که دستی داغ و هات اومد روی ران پاهاش صاحب دست تتو های یک پارچه داشت.
کوک: هنوز هم یخی
ا. ت : اگه میتونی داغم کن
کوک: اععع؟ که اینطور
کوک سرعت رو افزایش داد و سریع تر رسیدن به خونه
#jung_kook_we_love_you
۳۶.۲k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.